چیزی که تو هدیه گرفتن خواستنی و هیجان انگیزه، افزوده شدنِ یه داشتنی به داشته های آدم نیست. خواستنیِ توی هدیه، فکریه که اون هدیه رو تولید کرده. بله؛ فکر و نه حس. حس، یه چیز گذراست که آدمی رو داشتنش اراده ای نداره و بابت عواقب و نتایجش هم خودش رو سرزنش نمی کنه. اما فکر، حاصل اراده آدمیزاده است و مسئولیت عواقبش هم با اونه. عواقب فکر، شکل هدیه رو میسازه: محتواش، شیوه بسته بندیش و زمان و شیوه اهداش رو. شما میتونید برید دم کتاب فروشی، چند تا کتاب بردارید و بگید "هر مناسبتی که رسید یکیش رو به یکی هدیه میدم، حرکت فرهنگی هم هست" ، یا برید دم هر مغازه دیگه ای و از فروشنده خواهش کنید که مقداری هدیه با ارزش های مالی و معنوی استاندارد روز و قابل اهدا به جمع کثیری از شهروندان رو در اختیارتون بذاره و به هرکسی و هر وقتی اهداشون کنید و از خودتون راضی باشید بابت انجام وظیفه. این فکر، این "هر" انگاریِ گیرنده، هدیه رو کسل کننده می کنه و هدیه گیرنده رو دلگیر. میشه هم هدیه رو منحصر به فرد، آماده کرد واسه یه دوم شخص مفرد، با افعال سوم شخص مفرد و حتی تو انفرادی بهش داد. اون وقت، حالِ گیرنده، اول شخص مفرد، خوش حالی میشه؛ خیلی.
:)
فکر میکردم فقط کسانی که پول هدیه میدن بی ذوقن. این دسته ای که شما اسم بردی که فاجعه هستن
اینا به هدیه بیشنر از هدیه گیرنده اهمیت میدن