یادداشت
یادداشت

یادداشت

این من و ما

اولین بار توی "کاپیتان سوباسا"ی بی زیرنویسم به "اوره تاچی" برخوردم. می دانستم "اوره"(ore) یکی از انواع "من" است و کلی دنبالِ معنا برای "تاچی" گشتم. واکاشی مازو(واکاشی زومای ما) و تاکشی و باقی بچه های تیم توهو رفته بودند دنبال کوجیرو (کاکروی ما) که بعد از نیمکت نشین شدن،  زده بود زیر همه چیز و برگشته بود ولایت و سایه اش افتاده بود توی آب رودخانه و ... با این "اوره تاچی" های هم تیمی ها از روی رودخانه رفت(سایه اش را عرض می کنم). بعدها مدارکی به دست آمد از جمله در همین فیلم وضعیت بشری که "تاچی"، "اوره" را به نوعی جمع می بندد و از آن "ما" می سازد. همان طور که در برابر "کیمی"(یکی از انواع "تو") را هم جمع می بندد و از آن "شما" می سازد. کاجی راه می رود، سربازها و زن و کودک و پیر و جوان را پشت سر فراموش کرده به میچیکوی رو به رو می اندیشد. هدف صدایش کنیم، عشق، امید، نیرو، بهانه یا هرچیز دیگر، لوله تفنگ کاجی توی صورت ماست و خودش بهمان پشت کرده، پیش می رود و صدایش با میچیکو حرف می زند که باز با هم ما (اوره تاچی) می شوند یا نه؟ در زبان ژاپنی هم مثل فارسی جملات با فعل ختم می شوند، حرف کاجی با میچیکوی توی ذهنش اما با "اوره تاچی وا" به پایان می رسد و سکوت می نشیند کنار راه پیش رویش؛ مبهم؛ بی پایان؛ هراس آور؛ فرساینده؛ و فریبا. این "وا" کلمه غیر قابل ترجمه ای است که نقشش نمایش تاکید گوینده است: این که مثلا در "ما غذا می خوریم" برای گوینده "ما" مهمتر است یا "غذا"؟ "وا" می رود می نشیند درست بعد از محل تاکید، بلافاصله بعد از این "اوره تاچی" که جنگ به "اوره" و "کیمی" تقسیمش کرده است.



The Human Condition III: A Soldier's Prayer/Ningen no jôken(Masaki Kobayashi)-1961


نظرات 1 + ارسال نظر
سینوش سه‌شنبه 9 شهریور 1395 ساعت 23:28

عجبا!
در زبان کوردی یه جمله مرسومه بینمون "ژن ژیانه" یعنی زن زندگیه..میچیکو هم برای کاجی همین زندگیه...
یعنی انقدر این تن صدا و این با خود حرف زدناش عمیق و تاثیرگذار بود که مطمنم خدایان (همون خالقان انسان) که هدف از خلقت هم عبادت بوده... تا دنیا دنیاست در حصرت داشتن چنین عابد و سالکی خواهند بود که باهاشون حتی در خیال هم به این عمق و احساس صحبت کنه...
چه مرگ عظیمی !مرگی که تایید کننده زندگیه نه روی گرداندن از زندگی و روزنه ای برای فرار از رنج های موجود یا احتمالی ...
دیدار کاجی با مرگ روی کوه زنگ انشا رو یادم انداخت اولین انشایی که نوشتم

اول من یه اعترافی بکنم: فیلمم خراب شده! از دیشب تا وقتی اینو نوشتم کلی با هم کشتی گرفتیم شد ۲ساعتی ازش ببینم. به تهش نرسید دیگه .دوباره جور کردن فیلم هم خب وقت می گرفت نمی شد. این شد که این شد!

چه ضرب المثل به جایی!.
آخ مرگ کاجی از اون مرگای فراموش نشدنی تاریخ سینماست به نظرم.دقیقا عین زندگیه.

منم شیفته صدای ناکادای و شیوه بیانشم ولی عمرا میتونستم این شکلی که تو ازش تعریف کردی تعریف کنم. دمت گرم
آی آی زنگ انشا! یادمه نوشته ت.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد