قاب

ایده آلیستِ بشردوست، ناگهان در میان موجِ بشرِ گرسنه و تشنه اسیر می شود و برای نجات آن ها یا خود، چندان روشن نیست -اگر دیکتاتور درونمان خیلی هوشیار نباشد- شلاق به دست می شود. دیکتاتور درون تماشاگر حالا بیدار و سرحال حق را به شلاق می دهد که این ها الآن اول همدیگر را می کشند و بعد از رسیدن به آب و غذا، خود را و راه دوست داشتنشان و ابرازِ این محبت جز از آن تهاجم مختصرِ فیزیکی و ایجاد درد و آسیب بازدارنده شلاق نیست. در عمق تصویر اما، واقع گرای خودمحوری هست، او هم شلاق به دست، که به جای موج آدمی زاده مهاجم، شلاقش را روی اسبِ راه برنده گاریِ حاملِ آب و غذا فرود می آورد (فریادهای حمایت از حیوانات را با توجه به روزگار فیلم و این که خود شما هم در صورت حیات، به علت فقدان ماشین آلات امروزی، فاقد آن فریادها بوده اید، خاموش نگه دارید شاید اندیشه تان رهاتر و روشن تر شود) و موضوعِ هجوم را از میان بر می دارد و هم جماعت و هم ایده آلیستِ گیرافتاده در واقعیت را نجات می دهد. همه این ها بی هیچ کلوزآپی نه از هر یک بشر گرسنه و تشنه برای فعال کردن احساسات رقیقه من و شما، نه از ایده آلیستِ بشردوست برای همدست کردنمان با او، و نه از واقع گرای توی عمق برای تحمیلِ نتیجه گیری. فرق بیانیه با اثر هنری، همین هاست.



The Human Condition I: No Greater Love/Ningen no Jôken(Masaki Kobayashi)-1959

نظرات 2 + ارسال نظر
سینوش یکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت 13:47

من یه تصمیم گرفتم،میخوام گلریزان راه بندازم ضریحی از جنس طلا بسازم بیارم بزنم اینجا!

یعنی این فیلم عمیقترین چیزی بود که باهاش برخورد کردم کوبایاشی انقدر هوشمندانه اینو ساخته آدم حیرت میکنه.
با همه کار داره ...
از خودش و ملتش شروع کرده در مورد دیگران نساخته بود...
من بییننده حق رو به شلاق دادم و خشونت رو در این لحظه صلاح میدونستم و به مصلحت!
کاجی در برخورد با چن و دزدیش سیلی زد ...و...
راستی و به حق بجای بیانیه حقوق بشر باید این فیلم رو هر بشری ببینه!
انقدر حساسیت زدایی شده از خشونت و انقدر بخش بندی شدیم و کردیم و کردند ، تنها چیزی که مسله نیست انسانه...
مسله ایرانی بودن یا ژاپنی بودن یا داعشی بودن یا زن و مرد بودنه...
و ازهمه مهمتر اینه که تصویری از انسان نداریم و برای هر کدوم از بخش بندی هایی که کردیم حقی رو قایل هستیم ...
من زن هستم،من مرد هستم،من ژاپنیم،...من همه چیزم جز انسان ...


در جمع کدوم مومنین؟!...
ضریح رو ولی باید ببندی اونجایی که فیلما رو رسونده بهت، ما وسیله ای بیش نیستیم!

تمومش کردی؟...من هنوز یکی و نصفی باید ببینم المپیک نمیذاره!

اوهوم.فقط میگیم انسانم آرزوست بدون اینکه بدونیم اصلا چی هست؟...

سینوش دوشنبه 18 مرداد 1395 ساعت 13:02

مومنین کارآگاه،اگه یادت باشه از چند سال پیش خودم کم کم توضیح المسایلت رو مکتوب کردم
نه والا دیدم قسمت اولش سه ساعته گفتم تا نقده حرفمو بزنم منم دچار المپیک شدم


یادمه...
خوب کردی..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد