راه

یکی از دهقان ها: الآن چی کار کنیم؟

رونین: هر کاری که از دستتون بر میاد.



"سه سامورایی یاغی" در آغاز یک جیدایگکیِ معمولی است با ارباب مخوف و رعیتِ مظلوم و ساموراییِ راه بلد. در میانه به یک چامبارای بد تبدیل می شود؛ وقتی که شمشیرِ شمشیرزن به جای حذف مهاجم در فاصله کمتر از یک متریِ خود،آرام و آماده به خدمت در جوارِ شمشیرزن می ماند تا مدت زمان تعلیق را ناموجه بالا ببرد. در پایان اما، وقتِ دور شدنِ سه رونین با سه فلسفه متفاوت از صفحه نمایش، فیلمی ماندنی و تاریخی است.


Three outlaw samurai/Sanbiki no samurai (Hideo Gosha)-1964


موسیقی

ای کاش فیلمسازهای ژاپنی، خصوصا از نوع سازنده چامبارا(یا چانبارا، اصطلاحی برای اشاره به فیلم های سامورایی و شمشیرزنی)، گرایش بیشتری به نام های کوتاه و خوش آهنگی شبیه گویوکین، کاگه موشا، یوجیمبو، کوایدان، راشومون، کورونکو و ... داشتند تا پخش کننده های بین المللی هم به همان ساده سازی تلفظ و حذف و اضافه یکی دو حرف صدادار و بی صدا قناعت می کردند و عنوان ها را مبهم و زیبا به جا می گذاشتند به جای جایگزین کردنشان با عناوینِ بی معنای مخاطب خاص دارِ پر "شمشیر"!

ِ

 

Goyokin* (Hideo Gosha)-1969


"گویوکین"، فیلم نور و تاریکی و قطع و وصل است، اما نه به آن ترتیبِ معمولِ نماینده خیر و شر، نیک و بد، آن چه شما خواسته اید و آن چه شما نخواسته اید و خلاصه، نه به معنای دو مفهوم ذاتا متضاد. و این، دستاوردِ کارگردانی است که دو آتشِ راه نما و فریبای نهایی که نویسنده فیلمنامه(این که کارگردان در نوشتن فیلمنامه هم سهیم بوده، مانعی نیست بر تفکیک قائل شدن بین فیلمنامه نویس و کارگردان)، منتظرِ لحظه مناسبی برای بیرون آوردنشان از کلاهش بوده را با نورپردازی ها و تقطیع نماهایش، از همان نخست، در تمامیِ طولِ فیلم حاضر داشته است.


_____

*در کتابی درباره تاریخ ژاپن، ساده و مختصر، در یک پاراگراف این اصطلاح توضیح داده شده است که خب نه خوش آهنگیِ این نام را دارد نه به این آسانی و سرعت قابل تکرار است!

بیرون از سیستم

یکی از ویژگی های قابل تقدیر فیلم های جیدایگکی(اصطلاحی برای اشاره به ژانر فیلم هایی که در دوره های تاریخی ژاپن می گذرند) دهه 1960،استفاده از موسیقی سنتی ژاپنی است که برای گوش های ما غربی ها بسیار عجیب می نماید. اول بار که به فاصله تک نت هایی از سازهای نا آشنا بر روی تصویرِ مثلا گام برداشتنِ سامورایی در بین درختان را می شنوید، احتمالا مدام به اطرافتان نگاه می کنید، گوشی تلفن همراهتان ا کنترل می کنید که مبادا این پیغامِ خالی شدن شارژ یا رسیدن پیامی باشد از یکی از بی شمار گروه هایی که عضویت در آن ها و به تکرار دریافتِ یک تصویر و یک پیام بهداشتی و یک هرچیز دیگر از شما آدم مدرنی ساخته است که قوه درکِ داستان های شرقیِ پیش از قرن بیستمی را از دست داده است. اما خب چنین نیست و عاقبت ناچارید از این که بپذیرید این صدا درون پرده نمایش خانه دارد و به کمال هم در حال ساختن فضایی است که دارید در آن قرار می گیرید. نکته قابل تقدیر مرسوم دیگر این گونه فیلم ها، خالی گذاشتن صحنه های پر تنش از موسیقی و هر افکت دیگری است یعنی بر خلاف عادت تماشاگر عام امروز(که فرهیختگان را هم شدیدا شامل می شود)، او را با موسیقی فریب نمی دهد و حس و واکنش مورد نیاز را با افکت تولید نمی کند و برعکس، به او اجازه درک یا عدم درک موقعیت خام را می دهد.خب این جا جایی است که ابعادِ اتاق را با مجموع طول شمشیر و دستِ مستاجر اندازه می گیرند و به واحدهای آشنای نام دارِ انواع سیستم های اندازه گیری نیازی ندارند.


sword of the beast/kedamono no ken(Hideo Gosha)-1965