"هشت نفرت انگیز"، طراحی صحنه یک فیلم ژاپنی و به کار گیری فضای یک فیلم هنگ کنگی را دارد، قصه گوییِ احتمالا آگاتا کریستی را(نگارنده، متاسفانه تجربه ای در زمینه آگاتا کریستی خوانی ندارد و صرفا از جهت شباهت هایی که با تله تئاتر "تله موشِ" حسن فتحی در ماجرا دیده است و شیوه گره گشاییِ چند قسمتی که از سریال پوآرو دیده است، این نام برای بخش ادبیِ ماجرا به ذهنش آمده است. باشد که اهلِ فن، اهل بخشش هم باشند!)، زمینه تاریخی و شخصیتی محبوبِ سرجو لئونه و وسوسه های وسترن های ایتالیایی را، گفتگوهای دهه های نخست سینمای ناطق هالیوودی را، کشمکش های مرسوم دهه های 70 و 80 هالیوود و دست آخر، یک تکه کاغذ، یک هنرِ مکتوبِ ادبیِ تاثیرگذار و گیرا و توجه برانگیز و محبوبِ فریبا را که در خونِ جاریِ سینمایی شسته شود و حقیقتی نو برای دروغی که هست می سازد: سینمای محضی برای هر کس دستگاهی برای تماشا و نسخه ای از فیلم در دسترس دارد؛ عینا همان چیزی که فرانسوا تروفو و دوستان موج نوییِ فرانسویش تولید می کردند.
The hateful eight (Quentin Tarantino)-2015
تارانتینو یه فیلم خوب داره. باقی فیلماش در بهترین حالت باحالن. جالبن.
البته به شرطی که همه کسانی که فیلمهاش رو میبینن «بهرو» باشن.
ببین من نفهمیدم چی گفتی. فکرم نکنم گفته باشی که بفهمم.
از نظر من تارانتینو بیشتر از یه فیلم خوب داره.
آره «به نظر من» رو جا انداختم. شرمنده.