دانشگاه یک زندان است؛ و همان طور که می دانید دو نوع زندان داریم. یکی آن ها که تن را میان چهار دیوار نگه می دارند و به جان فرصت خودآرایی می دهند با فارغ گذاشتنش از آلودگی بیرون دیوارها: خواندن و اندیشیدن و ساختن و فراگرفتن و ...؛ یکی هم آن ها که تن را گرفته نگرفته، چنگال را می گذارند روی جان که مبادا از اندازه گلیم بلندتر یا بیرون تر شود: خوابیدن و تکرار کردن و ویران کردن و از یاد بردن و ... . دانشگاه، این هر دو بودن را می داند. آزادی از آن نوع دوم رخ که داد، بدویم به سوی دیروز و دانستن آغاز کنیم که تاریکی امروزمان را فردا نور نفهمیم!..
سلام
آزادی از نوع دوم، خودش به دست میاد؟ یعنی مثلا خودش رخ میده؟ یا باید فرد به دستش بیاره؟ چون تو متن نوشتید "آزادی از نوع دوم، که رخ داد".
سلام.خب شما چه از زندان فرار کنید، چه مدت حبستون خاتمه پیدا کنه و آزادتون کنن و چه بابت حسن رفتار یا هر دلیل دیگه ای عفو بخورید، آزادی «رخ داده» براتون؛ نه؟..
بله درسته! "رخ داده" در هر صورت. اما من سوال رو پرسیدم تا نظرتون رو در این باره بدونم که آیا آزاد شدن از زندان دوم، نیازمند تصمیم و مداخله ی فعال خودِ فرد هست، یا مثلا خود به خود رخ میده؟
خب منظور من هم این بود که همه این انواع آزادی امکان داره .. و نقش فعال طرف در انتخاب نوع هست..
چه دوست داشتم این تعریف رو.
پس نوش جان!