یادداشت
یادداشت

یادداشت

تنهایی

یعنی من اگر خودم را در خیابان ببینم به این سرعت نمی شناسمش که فرش فروشِ نزدیکِ کلیسا می شناسد. بعد هم که شناختم به این سرعت نام خانوادگی خودم را به یاد نمی آورم که او به یاد می آورد. به یاد که آوردم هم به این سرعت نمی توانم بین شماره های توی تلفنم پیدایش کنم و بهش زنگ بزنم که او می تواند.

- سلام ...* فلانی.

-سلام احوال شما؟ (من شماره را نشناخته ام و هنوز هم در بین شماره ها ذخیره نکرده ام اما صدا آشناست. هویت را با در نظر گرفتن جغرافیا، حدس زده ام.)

- میگم حالا که اطراف کلیسا هستید یه سری به ما هم بزنید.

(حالا درباره هویت صاحب صدا به یقین می رسم)

- من تنها هستم. کسی همراهم نیست.

-اِ تنهایید؟...(نورِ امیدِ توی صدا خاموش می شود. انگار، تنهاییِ من درد داشته باشد. او را به قطع می آزارد. انگار بنی آدم اعضای یک پیکر باشند؛ اما خب نیستند. فقط من، خط ارتباطیِ کالا-خریدارِ احتمالی، قطع شده ام! اما نه برای همیشه. پس زود ادب جای امید را می گیرد) خب بازم بیاید، چایی، قهوه ای در خدمتتون باشیم.


______

* زبان فارسی از پسِ پر کردن این "..." برنمی آید! اما مثلا زبان هندی با وجود اینکه در صرف افعال و حتی در کسره اضافه (یعنی در ترجمه کسره اضافه ما) تبعیض جنسیتی دارد، در خطاب قرار دادنِ خانم ها و آقایان یکسان رفتار می کند و با یک "جی" بعد از اسم این امکان را به من می دهد که با گفتنِ فلانی جی، هم به گفته فروشنده فرش وفادار بمانم و هم به بی جنسیتیِ امضای "من". حسب اینکه ما به وقت خطاب هم فارسی زبانیم، شما بر اساس جنسیتی که می شناسید جای خالی را با گزینه مناسب پر کنید: الف)آقای   ب)خانم 

نظرات 4 + ارسال نظر
مَن شنبه 14 آذر 1394 ساعت 23:08 http://www.i-write.blogfa.com

باورت میشه من یعد (یکسال شد گمونم.نه؟) هنوز گزینه ی درست رو نمیشناسم برای اون جای خالی؟ :))

+راستش نفهمیدم چرا آدم تنها نباید فرش بخره!

(شده باشه گمونم)
از باور کردنش خوشحال میشم..

+ خرید فرش و آدم تنها باهم مشکلی ندارن.ولی شماره من از بابت علاقه فروشنده به آدمهایی که معمولا همراهی میکنم پیشش هست نه از بابت میل مدام من به خرید فرش..

زینب دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 10:16

گاهی عجیب دلم برای سینوش تنگ میشه، از اون دلتنگیها که هم آزاردهنده ست هم یه لبخند به لب میاره :)
اون توصیفات جالبی داشت از شما
یه بارم اون اوایل که با شما اشنا شده بودیم کلی بحث کردیم سر جنسیت شما، من میگفتم شما مردی اون میگفت زنی

خب پس الف برای شما، ب برای سینوش

زینب دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 14:52

اون موقع نظرم این بود که مردین که خب دلایل خودمم داشتم ولی الان دیگه مطمئنم زن هستین
منم ب

پس شما با ب مطلب رو بخونید.

زویا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 22:47

بازار کساد هم میتونه عامل شوق اولیه اش و دعوتش باشه

اصولا شماره اینجانب به همون دلیل بازار نزد ایشون موجوده.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد