یادداشت
یادداشت

یادداشت

حق

مرد، ایستاده؛ زن، نشسته؛

مرد تکه کاغذی به زن می دهد: بخون و امضاش کن!

زن، انگار توهینی به او شده باشد یا مرد خاطره سلفی گرفتن با اژدهای هشت سری که از دهانِ هر سرش، آتشی به یکی از رنگ های رنگین کمان و از هشتمی هم رنگی که بشر هنوز نشناخته بیرون می آمده است را تعریف کرده باشد یا اصلا همین الآن این سلفی را به او نشان داده باشد، با تعجبِ توام با دلخوری می پرسد: بخونم؟

مرد، خیلی عادی، انگار درباره طعمِ سسِ همراه با ساندویچِ سفارشیش با مسئول تحویل مذاکره می کند یا مثلا مفاد برگه ای که قرار است امضا کند را می خواند پاسخ می دهد: میل خودته؛ به هر حال agreement (باز هم من و چالشِ چگونگیِ مکتوب کردنِ کسره پس از کلمه بیگانه تا شما بتوانید "اگریمنته" بخوانیدش) دیگه!


به طرفه العینی (فرض کنید غلط چاپی است و دو نقطه از دست من افتاده زیر پایم و اهمیتی ندهید که بلد نیستم جای این حرف را روی صفحه کلید مقابلم پیدا کنم)، هرکدام از کلمه های سخنرانی های زن های طفلکیِ ستمدیده کاملا بی تقصیرِ قربانیِ تاریخ و جنس برترِ(برتری که در سخنرانی به جنس دیگر داده می شود با دادنِ تقصیر به او) توی تولیداتتان(این شما، نوعی است؛ حتما می دانید) را باد به سویی می برد و آلت جرم در دستانِ خودشان دیده می شود، به وضوح و رنگارنگیِ دمِ خروس!

نظرات 2 + ارسال نظر
arash جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 23:49 http://inevesht.blogsky.com

خیلی سخت و ثقیل مثال میزنی. پست قشنگی بود ولی اژدها و سلفی یه خورده نامتناسبه. و آخر پست که نفهمیدم چی شد.

گمونم همین طوره(در مورد مثال)
+خب اون عدم تناسب هم بخشی از قیافه پسته دیگه! اگه قشنگه با هم قشنگه و اگه هم نامتناسبه که شاید قشنگ نیست!

صبا شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 00:04 http://royekhateesteva.blog.ir

طلاق توافقی؟

نه قربان! یه برگه ای...هرچی...
به همه میدادن میگفتن اینجاش رو امضا کنید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد