یادداشت
یادداشت

یادداشت

زمان، مکان و این قبیل حواشی

اگر روزی روزگاری می خواستم از مجموعه داستان های شرلوک هولمز اقتباسِ سینمایی(تلویزیونی) داشته باشم، بی تردید این داستان یکی از انتخاب های اصلیم بود. دلیل اول در خطر بدون جان قهرمان، اوج و فرودهای گیرایی می سازد که مخاطبِ هولمز باز و حتی هولمز نباز و صرفا سریال باز و حادثه باز و قصه شنو را پابندِ محصول نهایی خواهد کرد و جنسمان فروختنی و خریدنی خواهد بود. دلیل دوم، کیفیت خاص این ماجرا و شکل گیریِ معما هم پای پاسخِ معماست. داستان، تا نقطه های نزدیک به پایان، فقط داستانِ بیمارِ رو به مرگ و مشاعرِ رو به زوالش است و دوستِ نگران و صاحب خانه هراسانش. خوانندگانی که بر خلاف ما در زمان حیات آرتور کنان دویل زندگی می کردند و داستان را برای بار اول در مجله استرند دنبال می کردند، تجربه ای متفاوت از من و شمای دیر به دنیا آمده، داشته اند در برخورد با این داستان. آن ها به واقع نگرانِ مرگ کارآگاه شده اند و تا زمانی حتی به جستجوی معما نبوده اند. ذره ذره که پازلِ سوال شکل می گرفته هم باز از نگرانیشان چندان کاسته نمی شده و هیجان و غافلگیریِ کالورتون اسمیت را هم شاید شریک شده باشند؛ چیزی که به ندرت در یک داستانِ معمایی، پلیسی و قهرمانی رخ می دهد. این جا جایی است که تاجر راهش را از خالق جدا می کند. راهی که تهیه کننده های گرانادا رفتند و زنِ نحیفِ مظلومِ طفلکی و مردِ هیولای بی رحم و عاشقِ شاعرِ معتادِ خرفت و پزشکِ مهربانِ جان بر کفِ انتقام گیر و کودکانِ کنترل کننده عواطفِ تماشاگر را تنگِ این داستانِ تقریبا 3 نفره (و مردانه) چسبانده اند(از آن جا که در مجموع کمتر از 10 دقیقه از محصولِ تقریبا 50 دقیقه ای شامل محتویات این ماجراست شاید باید بگوییم سایه ای از این داستان را به آن چیزها چسبانده اند!) و حاصل را با طیب خاطر و احساس امنیت به ما فروخته اند. 



I wonder how a battery feels when it pours electricity in a non-conductor?


The Adventure of the Dying Detective(Sir Arthur Conan Doyle)

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد