یادداشت
یادداشت

یادداشت

لالایی

من این ترانه و ترجمه ش رو هدیه گرفته م:

فرزند دوست داشتنی ام، نور چشمانم
توان زانوهایم و امید زندگی‌ام
تا برگردی چشم به راهت هستم
گهواره بچگی‌ات را همین طور تکان می‌دهم
لای لای این نهال زندگی‌ام
من مثل باغبان هستم
با دلم از تو مواظبت می‌کنم
بخواب دردت به جانم
هی لای لایی
نوزاد شیرینم لای لایی
بخواب تا روشنی
مژده آرزویم بیاورد
ای بچه شیرینم
آرزوی تمام زندگی‌ام
شب تاریک نمی‌ماند
نور صبحدم بالا می‌آید


انگار بگی چشمهات رو روی شب ببند و خیال کن صبحی هست، اگر چشمهات بتونن باز بشن! انگار خیلی صریح بگی که امید حاصلِ خوابه نه بیداری!

نظرات 1 + ارسال نظر
سینوش جمعه 18 تیر 1395 ساعت 21:08

صحنه تیکه ای از ریش قرمز رو برام تداعی میکنه که دختره پیرمرده اومد پیش ریش قرمز گفت آرزوم اینه که پدرم در آرامش بمیره! آیا در آرامش مرد؟ریش قرمز هم برخلاف واقعیت گفت آره...
شاید پدیدآورنده امید رنج باشه ...

احتمالا...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد