-
چرا دیدن ماهی بزرگ 11 سال طول کشید یا هرگز عینک آفتابی را فراموش نکنید
سهشنبه 5 آبان 1394 16:46
"ماهی بزرگ" از جنس تیم برتن من نیست از جنس تیم برتن دیگران است! تیم برتن دیگران فیلمسازی است که آرزوهاشان را برآورده می کند و جایی یک true love پنهان کرده است و دست در دست همان دیگران پرده از رویش بر می دارد. تیم برتن من اما دنیای تیره ای دارد پر از ترس و خشونت. نور و رنگ، پرده هایی هستند برابر سوزانندگیِ...
-
خشونت
سهشنبه 5 آبان 1394 16:44
میزوگوچی در زنِ شب، زن را زیر شلاق تصویر کرده است چنان که هر زن ستیز و زن پرستی پیش و پس از او. فرق اینجاست که او و نویسنده اش، شلاق را هم به دست زن داده اند و به این وسیله از نگاه جنسیتی عبور کرده اند و به نگاهی انسانی رسیده اند که خشن تر از ورود در سخنرانی ها و رفتن بر پرچم هاست. از آن لحظه ها که می توان ساخته...
-
تاریک روشن
سهشنبه 5 آبان 1394 16:41
درباره زندگی دیگران(فلورین هنکل فون دنرسمارک) برای سه شنبه های تمرین نقد و نگاه در عصرِ پیش از انفجار بلاگفا، از بررسی "با او حرف بزن"، یاد گرفتیم که عنصر تصادف برای پیش برد داستان عنصر بسیار مناسبی است و منطق در تماشاگر عنصری بسیار نابهنجار و نامناسب برای رو به رو شدن با داستان. با همین آموخته هامان باید به...
-
ماندگاری
سهشنبه 5 آبان 1394 16:40
آپو یک از دست دهنده حرفه ای است پس شانس جاودانه شدن دارد. The world of Apu/Apur sansar(Satyajit Ray) -1959
-
شیرین
سهشنبه 5 آبان 1394 16:33
شهر اشباح در مقایسه با سایر تولیدات میازاکی (که من دیده ام و تمامشان نیست) کمی هالیوودی است. پیروزیِ صریحِ مذهبی دارد. شعارزده است. تلخیِ شرقیِ مثلا همسایه من توتورو را که در آن بیماری بی درمان می ماند حتی اگر کودکی باشی عاشق، جستجوگر، فعال، رهرو و ...، یا مثلا تلخیِ شاهزاده خانم مونوکه را که در آن صلح ناممکن ترین چیز...
-
یک نخل طلایی
سهشنبه 5 آبان 1394 16:31
معجزه ی در میلان جاروهای رفتگران که وسیله ی سفر verso un regno dove buongiorno vuol dire veramente buongiorno*، کبوترِ سفیدِ برآورنده ی آرزوها، کودکِ ظاهر شده میانِ کَلَم ها که جز نیکی نمی داند و حتی محبوبِ شما، عشق (از هر نوعی که می شناسید)، هم نیست. معجزه، پیرمرد لاغرِ بادکنک فروشی است که به هوا می رود اگر همسایگان...
-
آن چه شما داشته اید
سهشنبه 5 آبان 1394 16:29
پی کی شوخی بامزه ای با مذاهب و فرهنگ ها دارد در میانه هایش، همان دقیقه ای که من تصادفا به فیلم رسیدم و نمی دانم چندم بود. شوخی ای که شاید فقط در خاکِ هندوستان، میزبانِ صدها ساله ی همجواری و همزیستیِ نامسالمت آمیزِ نهایتِ(بخوانید بیشینه) شناخته شده ی تنوع فرهنگ و مذهب، ممکن باشد. شوخی ای که کمتر از 2 دقیقه طول دارد و...
-
تماشای خلقت
سهشنبه 5 آبان 1394 16:25
منگلهورن معجزه گری به نام آل پاچینو اگر نداشت، شیفته دکور کلیدسازیش هم اگر می شدم، سوختن دوباره لامپش را هم اگر دوست داشتم، نیمه های فیلم نرسیده، در یکی از ورودهای صدای روی متن و مخاطب قرار گرفتن کلارا نامی، کنار می کشیدم احتمالا و تا پایان و تکمیل پیام و زندگی زیباست و "این" هایش نمی رسیدم. معجزه گر اما...
-
sensei یعنی استاد
سهشنبه 5 آبان 1394 16:24
منتقدین صاحب نام می گویند مادادایو فیلم خوبی است چون پیرمردی قبل از مردن آن را درباره پیرمردی قبل از مردن ساخته و فیلم ساختن را کنار گذاشته است. من چون نه منتقد هستم و نه صاحب نام می توانم نظر دیگری داشته باشم و به همین دلیل که پیرمردی تلاش کرده است خودش را دوست داشته باشد و به دیگران هم تکلیف کند، از نظر مضمونی فیلم...
-
پایان بندی
سهشنبه 5 آبان 1394 16:20
در پایان، شمع ها خاموش می شوند. خب، شمع تمام شدنی است. می سوزد؛ روشن می کند؛ به پایان می رسد؛ خاموش می شود. تاریک می شود؛ مگر پرده را برداری. عمرِ شمع، طولِ شب است. اما نورِ خورشیدِ پشت پرده برای چشم و جسمِ خو گرفته با چلچراغ ها کور کننده و سوزاننده است. می کُشد؛ چه اشرافیتِ پوسیده و فرسوده هندوستانی را در اوایل قرن...
-
دستان
سهشنبه 5 آبان 1394 16:19
آدم ها بر دو دسته اند: پایه و پیرو. دسته دوم تولید کننده دسته اولند.
-
گربه ها و جاها
سهشنبه 5 آبان 1394 16:15
در madadayo گربه ای هست به اسم نورا؛یعنی ولگرد(به زبان فیلم و آدمهایش که ژاپنی است).روزی از نا کجا می آید(همان جا که همه ولگردها از آنجا می آیند) پیش استادی، می ماند و روزی به ناکجایی می رود.استاد و شاگردان و آشنایان و غریبگان همه جا را می جویند ولی گربه در ناکجا می ماند.در inside Llewyn Davis هم گربه ای هست.دست بر...
-
خوب بخوابید
سهشنبه 5 آبان 1394 16:08
همه آدمها زیر بار حرف زور نمیرن. مثلا بعضیاشون به فرمان زمان بزرگ نمیشن و کوچیک میمونن.نه فقط از منظر قدرت نفوذ بر جامعه بشری، بلکه از منظر ظاهر و سایر هنجارها مثل دغدغه و نیاز و سرگرمی و .... اونوقته که سوالای محبوب متولد چه سالی هستی و چند سالته، تمام طول و عرض جغرافیایی محاسبات شما رو به هم میزنه. البته درمانهایی...
-
فرود
سهشنبه 5 آبان 1394 16:03
هر آدمی وقتی خاطره ای، داستانی تعریف می کند اوجش را می گذارد آخر (البته اگر داستان را تا به آخر در ذهن داشته باشد و قصد نداشته باشد مطابق سلیقه مخاطب، شرایط جوی و نوسانات ارز گام بعدی را تغییر دهد)؛ رسم داستان گویی و حفظ مخاطب این است.چیزی که در بیشتر تجربیات مخاطب واقع شدنمان در داستان گویی، تجربه اش کرده ایم. این...
-
بهای سرگرمی
سهشنبه 5 آبان 1394 16:02
شما می توانید معتقد باشید بشر حق ندارد با چیزهایی که در کتاب های درسی هنر گفته اند سرگرم شود و سرگرم شدن خلاف هنر است و بر حسب اعتقاداتتان آرزوی انقراضِ مثلا کمدی اکشن را داشته باشید تا دامان هنر از آن پاک شود؛ یا اینقدر آزاد اندیش باشید که اجازه بدهید(در اندیشه هاتان) هنرنفهم ها اسباب بازیشان را داشته باشند و پاک نگه...
-
تاثیر مخرب وقوع
سهشنبه 5 آبان 1394 15:59
دنی کالینز را دوست تر داشتم اگر آن تاکیدِ بر اساس رخداد واقعی بودن را نداشت اگر آن مصاحبه دنی کالینز و بریده جراید را در پایان نداشت. بی این ها می شد کلی از فیلمنامه نویس ممنون بود اما الآن منتِ وقوع را بر سر داریم. +پافشاری آل پاچینو در آفریدن انواع شاغلین در هنرِ در پیری با وسواس خودکشی را باید به حسابی گذاشت؟ Danny...
-
عصر صرفه جویی
سهشنبه 5 آبان 1394 15:57
خواسته یا ناخواسته میکی هیراته بیشتر از آن که یک شخص باشد یک نماد است. آن دو شمشیر را که حملشان حقی بود روزی و وظیفه شد روزی دیگر، را حمل می کند اما روی کیمونوی راحتی* و با موهای بلند شده کف سر**. برهنه از لباس رزم، انگار پرده نقاشی بیرون از قابش: رونین. اقامت در معبد را هم می توان بخشی از تصویر ایدئولوژیک این طبقه...
-
خواستن تا توانستن
سهشنبه 5 آبان 1394 15:56
زن را معمولا انسان نمی فهمند که با(به وسیله) او بشود از انسان و متعلقاتش (مثل دردهایش،زخم هایش، طعم هایش،..) گفت. پس داستانِ تکراری را یک بار هم مردانه باید گفت اگر فهمیده شدن خواسته ای باشد. happy together (Kar Wai Wong)-1997
-
حال
سهشنبه 5 آبان 1394 15:51
رودخانه سیاه، ضعف های زیادی دارد. ضعف که نه، قوت هایی دوست نداشتنی، تکراری و زیادی کهنه و کلیشه ای دارد مثل انعکاس پلیدی و نیکیِ سیرت در صورت، خط کشی بین نیک و بد، استفاده نمادین از ابزاری مثل کتاب و چتر، افراط در واقع نماییِ نقطه ای در بعضی از خرده داستان هایی که تعدادشان از تحمل حجم فیلم شاید قدری بیشتر باشد. اما...